سفارش تبلیغ
صبا ویژن

583 همان پنج تن آل عباست

صفحه خانگی پارسی یار درباره

چشم صدا و سیما روشن


- آهای صداوسیما ، میشنوی داداش؟؟..الو..الو..یک دو سه..آزمایش میشود..آزمایش میشود.
صابر صابر..سید؟
صابر ،صابر... سید؟؟
- حاج صابر به گوشم.
- شما آسِد عزتی؟
- نه داداش ، ولی از طرفشم
- نمیشه گوشی رو بدی دستش؟
- نه حاجی نمیشه..سید الان تو جلسه اس
- سلامش برسون ؛ بگو صابر گفت : ما موندیم سید....مخمون داره بکسوات میکنه.
- کجایی الان صابر جان؟
- محور عملیاتی بلاگستان ، گردنه پارسی بلاگ ، سنگر 583
- توی چی موندی حاجی؟
- تو خودم اخوی...
- حالا به سید چی بگم؟
- بگو سید ، حاجی رو کشتن
- خدانکنه حاجی
- به جان سید ، بگو حاج صابر داره از تعجب خفه میشه..بگو مونده تو کار صداو سیما...داره میمیره از غصه و تعجب.
- آخه چرا حاجی؟
- داداش من ! آخه این چه  وضعشه؟.....اینهمه آدم هر روز میمیرن تو مملکت ، اینهمه استاد دانشگاه و کی و کی..سکته میکنن و خبری اعلام نمیشه از مرگشون.
- حاجی جون ، مملکت هفتاد میلیون آدم داره ، نمیشه که صداوسیما بشه پیک مرگ ومیر
- قربون دهنت ، منم همینو میگم...وقتی مرگ مردم رو نمیشه از صداوسیما اعلام کرد ، واسه چی تا یه هنرپیشه ی رده سوم که یه عمر نقش دیوار رو بازی کرده ، فوری مردنش اعلام میشه؟
- حاج صابر از شما بعیده....خوب واس اینکه اینا یه عمر دیده شدن و مردم میشناسنشون ، جلوی چشمن.
- ای قربون ادم چیز فهم...میخواستم برسی به همین حرف...الو..الو...داری منو؟
- آره حاجی بگو ...دارمت.
- پس مهمه که آدما اونجا دیده بشن؟
- آره
- مهمه که اون آدمایی که دیده میشن از نظر  شخصی و شخصیتی کی هستن؟
- معلومه
- مهمه که دشمنی و خیانت افراد رده اول خانواده ی اونایی که جلوی دوربین میشینن و اجرا میکنن علنی نشه؟ و اگرم علنی شد ، اونی که دوربین و تریبون صداوسیما دستشه ، فوری اعلام برائت کنه از بچه ی خائنش ؟
- چی میخوای بگی حاجی؟
- میخوام پس بگیرم
- چی رو؟
- یه سری ارتفاعات رو
- از کی؟
- از شما
- .....
- بلندی های انصاف رو؟ تپه های روراستی رو.... سبزه زارهای شفافیت رو ...
- حاج صابر تو رو به علی! حرفتو بزن.
- به سید عزت بگو : مومن ، این چه وضعشه ؟ جذب حداکثری هم حدی داره؟ پدر و دختر در عین خوشی و صفا دارن با هم زندگی میکنن. دختره میره سینما جفتک چارکش میندازه واسه فتنه گرا مچ بند سبز رو به رخ خون شهدای سال 88 میکشه....پدره  نشسته رو آنتن شبکه دو شما واسه خودش داره ابوعطای فوتبال میخونه و پشت صحنه ی خونه شون هم مادره ی کارگردان سبز و دختره ی هنری پیشه ی سبز و پدر صداوسیمایی محفل خونواده شون گرمه گرمه.
- حاجی جون ، گناه هر کسی رو پای خودش مینویسن.
- نشد داداش ..نشد...اینا دیگه هر کس نیستن....روی آنتن که میان....خبر مرگشون هم مهم میشه...خودت گفتی « دیده میشن و مردم می بیننشون»
- حق با شماست حاجی.
- دم خروس و قسم حضرت عباس که یادت هست؟
- حاجی تو رو به علی شرمنده مون نکن ...باشه به سید میگم.
- بگو سید حاجیتو کشتن. ...بگو اگه جذب حداکثری داریم....دفع حداقلی هم باید داشته باشیم یا نه؟
- ...خش..خش..
- صابر ..صابر...عزت؟


باران کوثری و پدرش جهانگیر کوثری