سفارش تبلیغ
صبا ویژن

583 همان پنج تن آل عباست

صفحه خانگی پارسی یار درباره

جناب احمدی نژاد نگران نباشید ، یک نظر حلال است

ابتدا نگاهی به جدیدترین فرموده های ولایت امر :
(( یکى هم مسئله‌ى دین و بیّنات اسلامى و انقلاب اسلامى است. از توحید و نبوت و
امامت و ولایت و از اینها بگیرید تا احکام و حجاب و حدود شرعیه و بقیه‌ى
چیزها؛ دائم دارد شبهه‌پراکنى میشود. باید حواسمان باشد که اینها روش دشمن
است. باید در مقابل اینها تدبیر داشت، باید کار کرد. البته در اینجا و در
این شبهه‌هائى که به طرق مختلف مطرح میشود، همه وظیفه دارند که در برابر
این هنجارشکنى‌هاى دینى که در این سایتها و در این اظهارات مشاهده میشود و
این فرقه‌سازى‌هائى که وجود دارد، و این هنجارشکنى‌هاى اخلاقى و جنسى که
انسان مشاهده میکند و از این قبیل چیزها، بایستند. اینها کارهائى است که نه
اینکه همه‌ى این کارها را دشمن دارد از خارج میکند؛ نه، انگیزه‌هاى داخلى
هم وجود دارد، اما دشمن تقویت میکند، جهت میدهد، کمک میکند و اینها را هل
میدهد به جلو و دشمن از این چیزها خرسند است. باید این را مواظب باشیم.
باید مواظبت کنیم. مسئولیت به عهده‌ى کیست؟ آیا به عهده‌ى دولت است؟ به
تنهائى، نه. دولت البته مسئولیتهائى دارد. من خودم بارها به شوراى انقلاب
فرهنگى در دوره‌هاى مختلف گفتم که شما نمیتوانید خود را از متدین کردن مردم
و وظیفه‌اى که در این راه دارید، برکنار نگه دارید. اینها مخالف بودند. آن
جریانهاى بداخلاق مخالف بودند، میگفتند نه، این دینِ دولتى میشود. من
معتقدم دولت در این زمینه وظیفه دارد، اما وظیفه‌ى دولت چیست؟ وظیفه‌ى دولت
درست کردن عقاید مردم است؟ نه، وظیفه‌ى دولت زمینه‌سازى است؛ وظیفه‌ى
عملیاتى و میدانى به عهده روحانیت است، به عهده‌ى زبدگان است، به عهده‌ى
نخبگان حوزه و دانشگاه است. این وظیفه‌ى میدانى است. من امروز نگاه میکنم
جاى این مجموعه‌ى مکرم دینى و علمى را در خیلى جاها خالى مى‌بینم.
))
 
هیچگاه به خاتمی رای نداده و در زمان صدارتش نیز از وی انتقاد نکردم چرا که انتقاد از یک رییس جمهور را به معنای قبول شایستگی وی در آن سمت تلقی می نمایم ، سکوت هشت ساله ام در حکومت سیاه خاتمی را نیز ، احترام به رای اکثریت از سوی خویش محسوب میکنم.
 باور دارم که این منصفانه ترین شیوه ی پذیرش مردمسالاری دینی از سوی یک شهروند مسلمان است.
این را گفتم که پس از درج مطلب زیر ، دو دسته از خوانندگان محترم ، زحمت نوشتن کامنت های شماتت آمیز را به خود ندهند :
دسته ی اول : ضد احمدی نژاد های عمدتا حامی فتنه گران ، که این نوشته را  پشیمانی امثال صابر عجم از حمایت احمدی نژاد قلمداد نکنند.
دسته ی دوم : آنان که دوبار رای دادن مرا به احمدی نژاد نادیده گرفته و نمی خواهند بشنوند که صابر عجم همچنان به رای احمدی نژادی خود پایبند است و نباید بنام حمایت از دکتر ، بنده را مورد هجمه قرار دهند.
من دکتر احمدی نژاد را همچنان دوست دارم ، او را ولایی دانسته و خار چشم دشمنان رهبری میدانم ، اما هیچگاه سمبه ی نقد را از گفتار و کلام او بر نخواهم داشت و هر جا احساس کنم باید نظرم را بگویم خواهم گفت.
لذا :
جناب دکتر احمدی نژاد عزیز ،
ظاهرا فرموده اید :(( ...آیا مثلاً یک رسانه می‌تواند به زن یک رئیس‌جمهور اروپایی نسبتی بدهد؟ این
با کدام اسلام می‌خواند؟ ممکن است مخالف ما باشد ولی آیا من می‌توانم نسبتی
به او بدهم. حتی اگر فردی انحراف اخلاقی دارد، یک رسانه نمی‌تواند این را
بنویسد. چرا که خلاف شرع است.
.))
پرواضح است که منظور شما کارلا برونی است در این سخنان.
و واضح تر آنکه منظورتان از رسانه ، کیهان است.
اما از آنجا که وبلاگ 583  پُستی در همین خصوص دارد و اگر اشتباه نکنم 19 بار از لفظ فاحشه در خصوص این زن بدکاره استفاده شد و شما نیز به نوعی فتوی به غلط بودن اینکار داده اید ، لازم میدانم تا به سهم خویش از نوشته ام دفاع نمایم :
1- تاریخ را در قضیه اعتراف ابوسفیان به زنا با فاحشه یی مشهور بنام سمیه و اعتراف به اینکه او پدر نامشروع « زیاد ابن ابیه » می باشد بخوانید تا بدانید که حضرت امیر(ع) به ابوسفیان میگوید که : اگر دوبار دیگر به این امر  اعتراف کنی ، ناچارم به تو حد شرعی جاری کنم ( حضرت می دانستند که ابوسفیان دروغ میگوید)
حال جناب رییس جمهور ، شما بفرمایید ، اگر سمیه ی زانیه ، خود حاضر شده و اقرار به زنای با ابوسفیان می کرد ، حد زنا بر او جاری نبود؟ اگر در زمان حضرت امیر (ع) اینترنتی وجود داشت و صدها عکس عریان آن زن بدکاره در مقابل چشمان خلق الله و برای ترویج فحشاء در دسترس مسلمانان قرار داشت چه؟ باز هم حضرت امیر امر بر سکوت میداد و حکم خدا را تعطیل میفرمود؟ کما اینکه حضرت در برابر ابوسفیان حکم خدا را تعطیل نکرد بلکه او را از عواقب این اقرار صوری ( ظاهرا ابوسفیان به دنبال شکار قابلیتهای «زیاد ابن ابیه» بود و از همین رو میخواست تا او را به داشتن پدری شناخته شده مفتخر!! کند که بعد از شهادت امیر المومنین (ع) ، معاویه به این مهم دست یافت و زیاد ابن ابیه را «زیاد ابن ابوسفیان» نامیده و از حاکمیتش بر خطه فارس سودها برد)
2- جناب دکتر ، آیا به قول فرمایش علامه مصباح ، تعطیلی و زیر سوال بردن احکام قرآن ، کمتر از آتش زدن کاغذ قرآن نیست؟ توقع دارید وقتی کارلا برونی آنگونه در راستای پیاده کردن اهداف صهیونیست های ملعون ، وارد بازی سیاسی از پیش تعریف شده ی راجع به پرونده ی آن « قاتل محکومه ی ایرانی» میشود  و احکام صریح قرآن را لگدمال کلام خویش نموده و در قوه ی قضای اسلام دخالت میکند ، به گل و بلبل آراسته شود ؟ آنهم فقط به این دلیل که زن رییس جمهور یک کشور اروپایی است؟
3- دکتر ، با کدام اسلام میخواند که اجازه دهیم همسر یک رییس جمهور بی ناموس اروپایی همچون سرکوزی ، که داستان سرک کشیدن معشوقه های برونی به کوزه ی مردانگی اش ، شهره خاص و عام فرانسویان است ، به ناموس فکری ما « قرآن» بتازد؟
براستی داستان چیست جان برادر؟
4- برادرانه توصیه میکنم که لحظه یی پای رودخانه ی خروشان اینترنت بنشینید و جستجو کنید نام منحوس این فاحشه ی فرانسوی را و سپس بفرمایید که در میان دو میلیون و اندی عکس پیشنهادی گوگل ، که صدها مورد آن حاوی پیکر عریان این جرثومه ی فساد است ، جایی از انسانیت و اسلام و انصاف می بینید؟
نگران نباشید جناب دکتر ، به قول قدیمیها ، یک نظر حلال است.
5- این درست که در این دنیای وانفسا ، زنان فاحشه و بدکاره ( به تعبیر قوانین اسلام عزیز ) فراوانند ، اما اگر دست بر قضا یکی از این فواحش ، به قصد آسیب و دشمنی با دین شما کاری کند ، نباید گناه و افسادش را  یادآوری کنید؟
6- ریاست محترم جمهور ، خیلی نگران عصبانیت الیزه نباشید چرا که مردم ومطبوعات فرانسه و خود سرکوزی نیز به فحشای عریان کارلا اذعان دارند ، لذا غم فشارهای دیپلماتیک فرانسه را از این منظر نخورید.
7- سوالی دارم جناب دکتر :
اگر یکماه دیگر ، وزیر خارجه ی آلمان که 20:30 جام جم خبر عروسی با همجنسش ( بخوانید رسمی شدن لواطش ) را دیشب پخش کرد ، برای دیداری رسمی و سیاسی تقاضای ملاقات کند ، با روی باز او را می پذیرید؟ به او خوش آمد میگویید؟ اگر اهل و عیال همجنسش را نیز با خود آورد چه؟ ممکن است صابر عجم راقدری متوهم بدانید اما دکتر گرامی ، تعجب نکنید اگر انتصاب این وزیر خارجه فاسد آلمان ، فقط به خاطر شکستن قبح پذیرش چنین افرادی از سوی نظام دیپلماتیک ایران باشد. حال چه به ایران بیاید ، چه حتی سفیر ایران در آلمان برای دست دادن و روبرو شدن با وی احضار شود.
باور کنید قصدم پارادوکسیکال کردن بحث نبود ، اما زیر سوال بردن احکام اسلام برای رتق و فتق امور دیپلماسی چیز نیست که از گلوی بنده پایین برود.

                                                                                                                    صابر عجم