سفارش تبلیغ
صبا ویژن

583 همان پنج تن آل عباست

صفحه خانگی پارسی یار درباره

قوه قضاییه حکم جلب خانم هاشمی را صادر کند


نزدیک به 17 ماه از آخرین حضور احمدی نژاد در مجمع تشخیص مصلحت!! نظام میگذرد.
سالهای قبل از آنهم ، ملت شاهد حضور قطره چکانی ریاست محترم جمهور در صندلی سمت راست رییس مجمع بودند.
و همه می دانند که داستان چیست؟
اما سخنان اخیر دختر رییس مجمع تشخیص مصلحت با نشریه فارین پالیسی امریکا ، حجت را بر همه تمام کرده و نشان داد که احمدی نژاد به درستی ،  «تکلیف» را در عدم حضور در مجمع تحت ریاست پدر این خانم می داند.
خانم هاشمی در این مصاحبه مرتکب موارد زیر شده است :
1- تهمت به نظام و مقامات عالیه نظام
2- توهین به نظام و مقامات عالیه نظام
3- تشویش اذهان عمومی
4- دشنام - بی غیرتی -  به قاطبه ملت ایران ( ملت 9 دی)
5- مدح و منقبت و تطهیر اوباشان و خائنین ضد نظام
6- دشنام مستقیم به ریاست محترم جمهوری
7- از همه مهم تر ، تهدید نظام به سرنگونی

کلیدی ترین نکته اینکه ، دردادنه ی رییس مجمع تشخیص مصلحت!! پرده برانداخته و آشکارا گفته است که: اگر دختر آقای هاشمی نبودم حتماً این آزادی نصیبم نمی‌شد.

نتیجه ی اخلاقی : حق با احمدی نژاد است که ، کنار کسی که فرزندش با اتکای آشکار به وی ، اینچنین نشسته بر شاخ بن می برد ، نمی نشیند.
 احتمالا طی روزهای آینده ، موج ناشی از افتضاح این مصاحبه ی موهن  ، به یکی از پیش بینی های زیر منتهی خواهد شد :
1- فائزه هاشمی « تمام» یا «بخشی» از لاطائلات خود را تکذیب خواهد کرد.
2- نشریه فارین پالیسی موضعی خاص اتخاذ خواهد نمود.
3- ریاست مجمع تشخیص مصلحت ، «مصلحت خود و دخترش» را در این خواهد دید که به نحوی از کنار سخنان این ضعیفه بگذرد و یا مانند مراتب گذشته ، با اعلام موضعی مه آلود و مبهم - حتی با سکوت - از کنار این گاف فائزه بگذرد.




 دوچیز مسلم است :
1- احمدی نژاد حق دارد که از صندلی مذکور همچنان دور بایستد.
2- آملی لاریجانی ، همانگونه که محمد نوری زاد را تا مرز توهین مستقیم به ریاست قوه قضاییه تحمل نموده و پس از «توهین» به رییس محترم این قوه ، وی را به دادگاه احضار و محکوم به زندان کرد - که کاملا درست و بجا هم بود - اکنون به وظیفه خویش عمل کرده و حکم جلب خانم هاشمی را حداقل به 7 اتهام برشمرده ی بالا صادر و در صورت احراز جرم به اشد مجازات برسانند.

مصاحبه ی موهن هاشمی با فارین پالیسی
                                                                                                           صابر عجم

فمنیست های کشور در مرگ « ندا » سهیم اند


مرگ ندا کوچولو شاید ، قوای سه گانه ی کشور را به این فکر بیاندازد که همه دست به دست هم داده و کودکان یتیم شده ی این مرز و بوم را قانونا و با ساز و کار طراحی شده ی مناسب تحت نظارت کامل درآورند.
اگر ما ، وجوهات منفی ناشی از تقابل مدرنیته و سنت را بر نمی تابیم و غرب را به لحاظ انحطاط اخلاقی اش شماتت می کنیم ، لازم است تا جنبه های مثبت تمدن غرب را نیز بدون آنکه منفعل هژمونی آن شویم به خدمت درآوریم که این سخن ، تکرار مکررات و اظهرمن الشمس بوده و محض یادآوری ذکر شد.
فراوان دیده ایم در فرهنگ کشورهای توسعه یافته ی غربی ، قانون نیز آنقدر توسعه یافته است که شامل نظارت بر بدرفتاری والدین نسبت به کودکان هم می شود. ناگفته نماند که افراط در اعمال این قانون ، گاهی موجب یاغی گری فرزندان در برابر پدر و یا مادر می گردد ، تا جایی که ولایت پدر نیز زیر سوال می رود.
ما آموخته ایم که «خیر الامور اوسطها»
چه اشکالی دارد تا قوه مقننه کشور ما ، قانونی را مصوب کند که پدر و مادرها و یا اولیاء کودکان زیر 14 سال را لااقل به مشاوره های اجباری شش ماه یکبار تشویق کند.
اگر شدت نظارت کشورهای غربی بر والدین و اولیاء ، ولایت پدر و عواطف و علقه های خانوادگی را تحت الشعاع قرار داده و فرد را قبل از آنکه مطیع والدین باشد ، به پشتگرمی سیستم دولتی یاغی کرده و احترام و سلسله مراتب سنی و جایگاهی در خانه و خانواده را برهم می زند ، در کشور ما نیز پدر و مادرهایی هستند که به هر دلیلی بیماران اعصاب و روان اند لکن جزو آمار رسمی این بیماران به حساب نمی آیند و در کمال آزادی به فرزند آزاری مشغولند و کسی هم به کسی نیست.
کسانی که خبر ضرب و شتم ندا کوچولو را شنیدند و خبر مرگش را هم خواهند شنید ، حداکثر غصه یی می خورند و آهی می کشند و چندروز دیگر با آمدن عید فطر و گذر روزهای آینده این حادثه را به فراموشی می سپرند.
همانطور که قتل فجیع «هستی» 7 ساله تنکابنی به دست مادر خودش را ، همه فراموش کردیم آنهم در کمتر از دوماه.
و این فراموشی ، ما مردم و مسئولین را ، روز جزا  پاسخگوی مرگ «نداها و هستی ها» ی دیگر خواهد کرد ، « کلکم راع و کلکم مسئول».
چه ایرادی دارد تا قوه مجریه بر بستر قوانینی که قوه مقننه تصویب و قوه قضائیه ضمانت پیگیری تخلف از آن را داده است ، اقدام به نظارت اجباری بر رفتارهای خانوادگی نسبت به تمام یتیم های کشور تا مرز 18 سالگی بنماید؟ وقت بکار گیری آنهمه فارغ التحصیل روانشناسی بیکار در جامعه نشده است؟ مسئولین می دانند که به راه اندازی این بخش از رفاه اجتماعی ، غیر از ایجاد بستر امنیت و سلامت روحی و روانی کودکانی که آینده ی ما هستند ، برای خیل بیکاران درس خوانده ی دانشگاه های کشور ، چه بازار کار سالم و انسان سازی خواهد بود ؟
آیا اگر درمدارس ، وجود دفترچه سلامت بهداشت کودکان اجباری است ، دفترچه بهداشت روح و روان کودک و والدنیش را نمی توان قانونا و اجبارا وضع کرد؟ از فرهنگ سازی و قانونمند سازی کمربند ایمنی خودرو و کلاه کاسکت موتور سوارها و مقید نمودن مردم به کارت سوخت که سخت تر نیست؟هست؟؟
صابر عجم یکبار دیگر به تمام هموطنان عزیز و قوای سه گانه ی محترم یادآور می شود که ، فقط در بهداشت جسم نیست که پیشگیری بهتر از درمان است ، بلکه پیشگیری در آسیب های روحی بسیار بسیار مهم تر است.
اگر ما جشن عاطفه ها را برای برطرف کردن فقر مالی برگزار می کنیم ، باید جشن سلامت روح و روان خانواده ها را نیز برای یاد آوری لزوم زدودن فقر اخلاق ، سالی یکبار برگزار کنیم.
معتقدم ، مرگ ندا کوچولو ربط آنچنانی به فقر مالی نداشته و ندارد ، بالاخره قشر کارگر همیشه  برای انجام کارهای رده کارگری در هر جامعه یی وجود دارند لذا شک نکنیم که « فقر فرهنگی » زیر بنای این تراژدی است .



اگر فرهنگ مدیریتی لازم در مسئولین راه آهن وجود می داشت ، تا کیلومترها از محل ساختمانهای شهری را برای دوطرف خط راه آهن ،فنس کشی کرده و پل عابر پیاده قرار می دادند تا پیمانه عمر پدر ندا آنگونه پر نشود.
اگر فرهنگ لازم در خصوص تعدد زوجات در بستر خانواده ها وجود می داشت ، مادر ندا به همراه دختر معصومش ، در کنار یکی زن عموهای ندا آرام می گرفت ، نه اینکه ناچار به ازدواج با دیگری و ترک ندا شود .
فمینیست های کنونی ایران و تمام آنانی که خودخواهانه احکام شرع را پایمال منیت های خویش کرده و توپخانه انحصار طلبی شان ، همیشه گرم شلیک به قوانین الهی است ، در خون ندا سهیم اند چه بخواهند چه نخواهند .
 این سهم اگر در قوه قضائیه این جهان قابل ردیابی نباشد در دادگاه این آیه شریفه : وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ     به خوبی قابل محاسبه است.
اگر فرهنگ لازم در نگهداری فرزند دیگران ، در زن عموی نوعی ندا وجود می داشت ، هیچ تفاوتی بین ندا و فرزند خویش قائل نمی شد که چه بسا این زن بیمار با فرزند خویش نیز رفتار نامناسبی داشته باشد.

دوستان و یاران گرامی ،
بیایید بزرگترین شق جنبش نرم افزاری را که « اصلاح امور فرهنگی» است سرلوحه خویش قرار دهیم.
که اگر « فرهنگ » ما سامان پذیرد تمام امور ما سرانجامی خوش خواهد داشت ، باور کنید.

  خدایا چنان کن سرانجام کار ، تو خشنود باشی و ما رستگار.

                                                                                   التماس دعا - صابر عجم

تو یک فاحشه یی کارلا



با توام کارلای فاحشه ،
تو را از آنروی که دشنامی نثارت کرده باشم فاحشه نمیخوانم.
بلکه تو واجد صفت فاحشه گری هستی به معنای واقعی کلمه.
اما بعد...
جیغ زده ای که چرا ایرانیان تو را فاحشه خوانده اند؟
از همسرت بپرس تا به تو بیاموزد که : اگر در امور قضایی یک کشور غیر ، دخالت کنی ، به چوب قضای همان کشور نواخته خواهی شد.
تو را همان کشوری فاحشه میداند که فحشای یک زن قاتل از همان کشور را عشق پاک خوانده ای.

کارلای فاحشه ،
تو حتی از ویکتور هوگو هم نیاموخته یی که حد و مرز فاحشه گری چیست؟
چه فانتین باشی و برای شکم کوزتت فاحشه گری کنی و چه دلت هوس شبگردی با خفاشهای شب پرست را بکند، در هر دو صورت فاحشه یی.
اگر تو حق داری برای ارضاء هوس ات فاحشه گری کنی ، چگونه است که ژان وال ژان شما برای سیر کردن شکمش حق دزدی یک نان را ندارد. اگر نان به صاحب نان تعلق دارد نه والژان ، پس ناموس بر باد رفته ی تو نیز به نیکلا تعلق دارد ، نه اینکه هر کسی مجاز به رفتن سرکوزه ی ناموس سرکوزی باشد فقط به این دلیل که کارلای فاحشه « هوس کرده است».



با توام ، همسر بی شرف ترین رئیس جمهور جهان ،
چشم هوسباز تو و چشم شرف شوهر بی غیرتت کور است که قاتل بودن آن محکومه ی ایرانی را ببینی؟
من اما ، هیچ تعجب ندارم از جیغ بنفشی که برای فاحشه خواندنت کشیده ای؟
باور کن خانم سرکوزی ، سرکوزه ی هر ایرانی که برسی جرعه یی غیرت خواهی یافت.
میدانی چیست غیرت؟در فرهنگ لغت فرانسه و ایتالیا ، حداکثر به « حسودی» معنی شده است ، میدانم.
نه..نه..از نیکلا نپرس که آن بینوا ، رئیس جمهور فرانسه که هیچ ، ژان والژان هم باشد نمیداند غیرت را به غین مینویسند یا قاف! چرا که همسرش ، تنها فاحشه ی جهان است که زن یک رئیس جمهور است.

آهای فاحشه ،
تورا فاحشه میخوانم طبق قوانین کشورمان،
و تو حق اعتراض نداری چون پا درگلیمی گذاشته یی که قوانین آن ربطی به فاحشه خانه ی الیزه ندارد.
آری ، فاحشه خانه نیز ، جایی است که فواحش در آن سکنی دارند، یعنی همانجایی که فاحشه یی بنام کارلا برونی زندگی میکند.
کارلای فاحشه ، دین ما دین رافت است و آغوشش برای فواحش نیز باز است، قدری بیشتر مطالعه کن تا بدانی که برابر قوانین دین ما و کشور ما ،
« تو یک فاحشه یی کارلا».



                                                                                                             صابر عجم

به دلیل استقبال زیاد از این نوشته و همچنین پیشنهاد برخی از خوانندگان عزیز ، متن به فرانسه ترجمه شده است :

Carla, je suis avec la prostituée,
Alors que vous avez insulté Nsart Je ne veux pas être une prostituée.
Mais vous êtes admissible à la prostitution adjectif littéralement.
Mais alors ...
Pourquoi les Iraniens crier au feu que vous avez lu putain?
De:
Demandez à votre femme de vous enseigner: Si un pays dans les affaires
non-judiciaires, les interférences, vous vous en tenez à un même pays a
joué judiciaire vous.
Vous le pays sait que la prostitution prostituée tueuse, une femme du même pays aiment lire.
putain Carla,
J"ai même Victor Hugo a aussi appris que la prostitution limites Yi Qu"est-ce
Fantyn
et ce que vous faites pour la prostitution et le ventre Kvztt ce que
votre cœur désire noctambulation à voir avec Khfashhay nuit
patriotiques, les deux candidats comme une prostituée.
Si
vous avez obtenu le droit de satisfaire votre désir de la prostitution,
vous est de savoir comment Jean Val Jean de remplir votre estomac n"a
pas le droit de voler un pain. Si
le pain du pain appartient au propriétaire Valzhan pas, alors vous
l"honneur par le vent appartient également à Nicolas, pas n"importe qui
le droit d"aller Srkvz · h Sarkozy est un honneur simplement parce que
putain Carla "a soif."
Je suis avec son épouse le président le plus malhonnête du monde
Hvsbaz vos yeux et les yeux Ghyrtt honneur de son mari sans le tueur étant iranien Mhkvmh le voir?
Mais moi, je ne m"étonne pas de crier violet pour une prostituée Khvandnt en tirer?
Et croyez-moi, Mme Sarkozy, Srkvz · h vérifier chacun des SIP iranien Yi trouverez enthousiasme.
Vous savez ce que l"honneur? Dans un dictionnaire en France et en Italie, jusqu"à «jaloux», on entend, je sais.
Non
.. Non .. Ne pas lui demander de pauvres Nicolas, le président français
que non, Jean est sait aussi l"enthousiasme Valzhan d"écrire ou de Qaf
Ghyn! Parce que son mari, bordel que dans le monde qu"une femme est le président.

putain Hey,
Putain vous avez lu notre droit,
Et vous n"avez pas le droit de protester, car Drglymy pied gauche Yi à voir avec les lois du bordel ne Elysées.
Oui, les bordels, où qu"ils habitent Fvahsh il, c"est là que la prostituée candidats nommés Carla vit Brunei.
Carla
putain, notre religion est une religion de compassion et les bras
ouverts pour Fvahsh a aussi d"autres études pour connaître toutes les
lois de notre pays et notre religion,
"Vous Yi Carla une pute."

برای بازگشت باغبان آهستان

ممنون که امید ما را امیدوارتر و امید دشمن را ناامیدتر کردی امیدجان.
بازگشت پیروزمندانه ی امیدحسینی را از «خلوتگه راز» به عموم مالکان اشتر تبریک میگویم تا چشم مالکان فتنه کورشود .
ما نه لین چان هستیم و نه جنگجویان کوهستان.
بلکه پستی وبلندی های وبلاگستان در ید قدرت ماست.
تا کور شود هر آنکه نتوان دید.
امید و امیدهای ما ، اویس قرنی نباشند ، اویس های قرن بیستم اند که صورت ماه بنی هاشم شان را از آنتن IRIB بببیند ، برای مدتها ، باتری لیتیومی روحشان پر از شیدایی است.
کوردلان دنیاپرست بدانند ، که هیچ نامه ی بی سلام و علیکی و کرم هیچ حمزه یی به فریادشان نخواهد رسید.
شما به کرم قلم حمزه تان دلخوش دارید و ما به روح بلند حمزه سید الشهدا آویخته ایم.
به قول حمزه ی شهید در جلوی کعبه : نبود؟؟؟
ما بَلال خور دربند و درکه نیستیم که زلفمان را به باسن بندهای 2005  گره بزنیم.
ما دلمان را به اذان بلال حبشی سپرده ایم که سیلی «مرگ بر ضد ولایت فقیه» را 1400 سال پیش در گوش هرچه «منافق و در مسیر کم آورده» است نواخت.
امید حسینی و امیدهای حسینی ، دلشان به علی سپرده است و شما نیز تمام امیدتان به بازی با اذهان عمومی و تعریف بازی های رسانه یی.
در حال سقوطید رفقا...چرا قبول نمی کنید که کار تمام است ، ملت شما را جا گذاشته است.
شیخ بیسواد شما را در شهر مهمان نواز قزوین هم تحویل نگرفتند. قبول ندارید؟ از قدرت الله علیخانی بپرسید که دیگران را برای تمدد اعصاب به آنجا فرا میخواند.
اگر رسول الله(ص) یک اویس قرنی داشت ، امروز پسر رسول الله میلیونها اویس دارد به کوری هرچه نامه ی «تند و کُند و بی سلام وعلیک» است.
ما پنجاه سال افتخار رفاقت و زیارت از نزدیک مولایمان را نداشته ایم ، اما یقین داریم که پنجاه میلیون سال ، بلکه بیشتر ، در بهشت جاروکش خانه ی او و جد او خواهیم بود( اگر خدا توفیق دهد).
شما چه؟
سر دوراهی بهشت و دوزخ برای ابد به دیدار کریه المناظرترین رفقایتان نائل خواهید شد: به دیدار «قدرت»،«مال و منال»،«حب جاه و مقام»،«عشق نافرجام فرزند ناخلف» و ... وآنچه نادیدنی است آن بینی.
خوش باشید رفقا...خوش باشید با همنشینان آخرتی تان.
ما اما...
هیچ باک نداریم ، چرا که « موسی جلودار است »
بازی تمام شد ، باور کنید.

                                                                                                     صابر عجم

از گل خداداد عزیزی در ملبورن تا گل احمدی نژاد در بوشهر


همه یادمان هست که گل خداداد و شوق ورود به جام جهانی چه غوغایی در مملکت براه انداخت.
همه یادمان هست که گل استیلی به امریکا چه غوغایی در مملکت براه انداخت.
همه یادمان هست...
آیندگان یادشان خواهد ماند که 1389/5/30 همه ی ما وظیفه داشتیم تا این «سوپرگل سیاسی » را در خیابانهای کشور آذین ببندیم.
و این وظیفه ی ما ملت سترگ ایران زمین را در روز قدس امسال مضاعف میکند.
روز قدس امسال برای همه ی مسلمین جهان چوب دوسرطلا خواهد بود.
حماسه بوشهر هیچ کم از حماسه ملبورن که ندارد هیچ ، بسیار بسیار هم بیشتر از جشنهای ملی چند ساله اخیر ، ارزش شادی و نشاط ملی ، بلکه فرا ملی دارد.
استارت نیروگاه بوشهر تنها پیوستن هزارمگاوات برق به شبکه کشور نیست ، اینرا همه میدانند.
بوشهر از امروز نقطه ی صفر مرزی در مرزهای امنیتی جمهوری اسلامی است.
بوشهر از امروز قدرت چانه زنی ایران را در میزهای سیاسی جهان بالا خواهد برد.
بوشهر از امروز زبان کوچولوهای امارات را درکام خواهد کشید .
بوشهر از امروز نرخ بیکاری در کشور امریکا را در حد یک درصد هم که شده افزایش خواهد داد ، چگونه؟ از فرماندهی نیروهای امریکایی حاضر در منطقه  بپرسید.

                                                                                                            صابر عجم